سایه

زیبایی ریاضیات پشت زشت ترین متن

 

مثلث سیرپینسکی

 


قشنگ ترین چیزی که الان به ذهنم میاد، یک نوشته زشت هست مثل همین نوشته؛ زشتیش منظورم از اول تا نوشته هست یعنی اون که بعد از کلمه همین هست و قسمت قشنگش از زشتیش تا قسمت ... که فعلا وجود ندارند.
دیگه چه چیزی میون این کلمات پریشانِ با نظم متن رو قشنگ تر میکنه، شاید یک کلمه تصادفی؛ و اینکه هرچه بیشتر کلمه بهش اضافه کنم زشتیش قشنگ میشه "شوریده" مثل الان که گفتم زشتیش قشنگ میشه "شوریده" و الان که گفتم الان که گفتم زشتیش قشنگ میشه "شوریده" و ... 

 

(شوریده همون کلمه تصادفی بود)

۲۱ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۴۵ ۰ نظر
عادل

آزادی زمان

هنگامی که چشم ها از سنگینی زمان به روی هم میروند، هنر به مانند پر لطیفی مرا قلقلک می کند تا زیبایی رو ببینم.
خط هایی پر شده از آزادی فرم ها را می سازند، و واژه ها و رنگ ها و نت ها در آن غرق می شوند.
ابژه ها از گرمای نگاهم در این بهار آب می شوند، و قطراتش بر روی زمان می چکد؛ زمان تهی می شود و عطرش همه جا می پیچد.
 

۰۹ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر
عادل

سایه سکوت

من سایه سکوتم.
من سایه ای هستم که حقیقت بر نفس وجودم تابیده.
من در بین این خطوط، در بین رنگ ها و در بین اضداد اسیر شدم.
من سایه ای بدون گوش و زبانم، و تنهایی ام حرف رنگ ها را نمیفهمد.
همه چیز تار است؛ چشمانم را با اشک میشورم و با جهان بی جانی که در زیر سایه من دفن شده، ساز میزنم و میرقصم و مست می کنم.

۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر
عادل

حقیقت و زیبایی

 

در آغاز کلمه بود و هنگامی که کلمه هست شد، در آزادی زیبایی معنا و تضاد اسیر گشت؛ زیبایی که فراتر از بی نهایت است و کلمه تحمل آن را نداشت و مرد؛ پس باید سکوت کرد یا در میان نقش قبرستان واژه ها و تضاد ها با معرفت خویش به قلمروی زیبایی رفت در جستجو راهی که به حقیقت منتهی شود.
اما گاهی حجمی بدون فضا از اندوه سراغ آدم می آید که زیبایی پوچ میشود.
سکوتی که آدم رو به خواب کوتاهی میبرد؛ اما فقط خوابی کوتاه.

۱۱ آذر ۹۸ ، ۰۰:۵۰ ۰ نظر
عادل